علم، شبه علم، خرافات
رقیه امجدیان
روانشناس و عضو انجمن علمی قرآن و دین و سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
یکی از اقدامات مهم دانشمندان فهم عالمانه دولت بوده است ولی گاهی این کوشش به فهمی شبه علمی ختم شده است تا حدی که میشود گفت شبه علم به جای علم نشسته است. مقاله میکوشد تا این گزاره را واکاوی کند. هدف مقاله توضیح راجب علم، شبه
علم و خرافات است. روش ما فراترکیبی است که به دنبال تجزیه یافته ها، بررسی آن ها کشف ویژگی های اساسی پدیده ها و ترکیب آنها در کلی دگرگون شده با هدف ارائه
تفسیر جدیدی از موضوع مورد مطالعه است. یافته این مقاله آن است که مقوله علم شبه علم مانند هر پدیده انسانی دیگری پدیده ای طیفی است بدین معنا که آثار نوشته شده در حوزه دولت همگی هم از وجوه علمی برخوردارند و هم از وجوه شبه علمی اما تفاوت در محل قرار گرفتن آنها در این طیف بندی است. برخی آثار به طیف علمی نزدیک ترند و وجه غالب آنها علمی است. اما برخی به طیف دیگر نزدیک ترند و وجه برجسته آن ها شبه علمی است. نتیجه این بررسی آن است که وجه غالب مطالعات دولت پژوهی در ایران بیشتر شبه علمی بوده و در تحلیلهای خود کمتر بر شواهد عینی تجربی و استدلالهای فلسفی تکیه دارند و همین آسیب موجب فهمی کژتاب از دولت به عنوان نهاد نهادها و
مهم ترین نیروی سیاسی در جامعه امروز شده است.
کلیدواژه ها علم، شبه علم، خرافات
مقدمه
)Science, Pseudoscience, Superstitions علم، شبه علم خرافات
علم به معنای آموختن ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش درباره ی جهان طبیعی، در قالب توضیح ها و پیش بینی های آزمایش شدنی یک معنای قدیمی تر و نزدیک که امروزه هنوز هم به کار میرود متعلق به ارسطو است و دانش علمی را مجموعه ای از
آگاهی های قابل اتکا میداند که از لحاظ منطقی و عقلانی قابل توضیح باشند. علم در زبان فارسی به معنایی متفاوت و عام تر از معادل انگلیسی اش (Science) به کار می رود. در این مفهوم علم معادل هر نوعی از دانش (Knowledge) است. واژه علم در این مفهوم کلی شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء پدیده ها روابط و غیره است، اعم از این که مربوط به حوزه مادی و طبیعی باشد و یا مربوط به علوم معنا و ماوراء الطبیعه در این تعریف قواعد روش علمی برای دستیابی به آن دانش الزامی نیست و علم شامل مجموعه ای از آگاهی ها، دانشها و معلوماتی است که انسان توانسته از طریق روشهای گوناگون تا به امروز به آنها آگاهی پیدا کند.
اصطلاحاتی چون علم اخلاق علم حدیث و علم ریاضیات نشان دهنده کاربرد این معنا از علم هستند. در مقابل مفهوم علم به طور خاص وجود دارد که معادل واژه انگلیسی Science است که از ریشه لاتینی ساینتیا» به معنای دانستن گرفته شده است و متناظر آن بخشی از دانش بشری است که از طریق روشهای تجربی حاصل شده است و قواعد علوم تجربی بر آن حاکم است.
علوم حاشیه ای به شاخه ای از دانش گفته میشود که نه جزو علوم دقیقه و نه از علوم غریبه هستند. برخی این علوم را به نوعی تلاش علم برای نزدیکی به حوزه ی متافیزیک به مفهوم غیر افلاطونی میدانند هم چنین برخی این علوم را روشهایی فکری و فرهنگی می دانند که به صورت بی رحمانه ای توسط سیستمهای علمی غالب در حاشیه قرار گرفته اند. گاهی واژه ی علوم حاشیه ای به جای شبه علم به کار برده می شود. سریال پرطرفدار فرینج Fringe محصول شبکه ی تلویزیونی فاکس که از سال ۲۰۰۸ پخش آن آغاز شد
به موضوع علوم حاشیه ای می پردازد.
پایه های علم
• علم دو تا پایه اولیه داشته
۱- اصل این همانی
۲ اصل عدم تضاد و تناقض
• علم با این دو تا قاعده زندگی میکند و لذا من حاضرم باورهای شما رو بشنوم که اولا پای حرفاتون روی واقعیت باشه و بعد هم من هیچ تضاد و تناقضی در حرفای شما نبینم ، اینکه می گویید خدا باران رحمت الهی است ، این تضاد و تناقض داره ، چون وقتی سیل اومد چی می خواین بگین؟ یا اینکه میگید؛ خدا سلامتی میده ، پس این همه مریضی رو کی میده؟ . لذا به مجرد اینکه اولین تضاد و تناقض بیاد من رفتم.
• علم ناقص و محدود است و علما ممکنه برداشت غلط بکنند، معنایش این نیست که غلطه ، مثلا این که چشم من محدود میبینه معناش این نیست چیزی که من می بینم غلطه ، چون چشم و گوش من ناقص است ، معنایش این نیست که غلطه لذا علم دائما در
حال والایش و پالایش خودش است.انقلاب علمی به نظر میاد ظرف ۵۰۰ سال گذشته صورت گرفته است که با خودش اصل علیت رو آورد و گفت هر معلولی علتی داره.
شبه علم
شبه علم یا دانش نما (Pseudoscience به ادعاها، باورها یا کارهایی گفته می شود که به نادرستی با عنوان دانش ارائه داده میشوند ولی بر پایه روش دانشیک نیستند. پیدایش
بشقاب پرنده ها طالع بینی کف بینی فال قهوه ستاره بینی و انرژی درمانی نمونه هایی از دانش نما هستند.
دانش نماها خوراک نوشتاری بسیاری از مطبوعات همگان پسند موسوم به مجلات زرد راتشکیل میدهند. یکی از اهداف رشته فلسفه دانش تشخیص نگره ها و روشهای دانشیک
از روشهای نادانشیک میباشد برای نمونه برخی از نگره پردازان حوزه فلسفه دانش مانند
کارل پوپر اعتقاد دارند که یکی از معیارهای تمیز دانش از دانش نما ابطال پذیری ادعاهای
مطرح شده میباشد گزاره های دانش نما معمولاً ابطال ناپذیر هستند، در حالی که ادعاهای
دانشیک ابطال پذیرند.
پروفسور روبرت پارک هفت نشانه هشدار دهنده برای دانش نما معرفی می کند که در ضمن به گفته وی میتوان آنها را در ادعاهای طب سنتی یافت: فرار به رسانه اصحاب دانش نما ادعاهای خود را یکراست به رسانه های گروهی میبرند درستی دانش وابسته به آن است که هر کشف تازه نخست به همتایان عرضه و توسط ایشان نقد شود. وجود ژورنالهایی دارای مرور همتا درست برآوردگار همین هدف است. اصحاب دانش نما اما این مرحله را دور میزنند و یافته ها و بافته های خود را یکراست به رسانه های همگانی
می برند.
نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان میدهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می توانند به صورت علمی و درست توضیح دهند چرا هوا در تابستان از زمستان
گرمتر است.
در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناسی ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند.
از بیست و چهار فیزیکدان و Robert M. Hazen در نمونه ای دیگر دکتر هازن را توضیح دهند. RNA و DNA زمین شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند. این نشان میدهد که متخصصان هم در مواردی خارج از تخصص خودشان سواد کافی ندارند اما خوشبختانه یک متخصص به ندرت درمورد اموری خارج از تخصص خودش اظهار نظر می کند.
در مجموع خطر افراد کم سواد ، در توسعه و ترویج شبه علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی سواد مطلق است. افراد در رده کم سواد به نوعی خوشه چینان علم هستند، اما عموماً سهمی در تولید علم ندارند. آنها ممکن است به مقوله "علم" ، پیگیری اخبار علمی و مواردی از این دست علاقه مند باشند اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن میزنند آنها راجع به مسایل چیزهایی شنیده اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطالبی خوانده اند؛ سپس این تصور برایشان پیش آمده که همه ی این ها رامی دانند
این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج شبه علم است چون فرد بصورت نیم بند و آماتوری، حاصل درک خودش از یک موضوع را که بسیار امکان دارد اشتباه باشد به دیگران منتقل میکند نه آن چیزی که واقعاً باید باشد. موارد فراوان از محاسبه سرعت فرشتگان تا طی الارض و انواع مدعیات متافیزیکی و ماورایی به کوانتوم نسبت داده می شود این درک اشتباه چه از روی ناآگاهی باشد چه برای فضل فروشی، زمینه ترویج شبه علم در جامعه را فراهم می نماید.
شبه علم نوعی فرضیات بی پایه و اساس است که از شکل و شمایل نظریات علمی تقلید می کند، اما شاخصه های علمی بودن را ندارد. شبه علم دو نوع کاربرد دارد: اول استفاده نامناسب و اشتباه از نظریه های علمی توسط غیر متخصصان برای باور پذیر کردن خرافات و چرندیات و دوم ترکیب کردن برخی مطالب علمی با افسانه و تحویل دادن آن به مخاطب
نا آگاه به منظور جذابیت بخشیدن به ماجرا کتاب «راز» یا جهان هولوگرافی» و «ارابه
خدایان نشانه های مشهوری از شبه علم در میان ایرانیان هستند.
مثال هایی از شبه علم
۱ فرد معتقد به شبه علم از قانون عمل و عکس العمل برای توضیح نتایج کار خیر استفاده میکند ۲ از نسبیت برای توضیح اینکه فلان مهمانی چقدر نسبت به فلان کلاس درس زودتر تمام شد ۳ از عدم قطعیت برای رد کردن یک اصل ساده منطقی استفاده میکند ۴ از «کوانتوم» برای شفا ۵ از ژنتیک برای توصیف عقاید سنتی آزموده نشده ۶ از انرژی» به «عرفان» می رسد - از قانون بقای ماده و انرژی به این نتیجه می رسد که تناسخ وجود دارد و .....
در ایران نیز همانند کشورهای دیگر جهان موارد شبه علم بدون ارزیابی دقیق رسانه های رسمی به عنوان دستاوردهای علمی واقعی گزارش میشود که ساخت موتورهای بدون سوخت، ویروس یاب مستعان و دیگر اختراعات غیر ممکن از آن جمله است. بخشی از ترویج شبه علم در ایران از تریبونهای رسمی از جمله صدا و سیما انجام می شود که در مواردی افرادی بدون صلاحیت علمی از این مطالب برای دفاع از مواضع سیاسی و مذهبی حکومت استفاده میکنند اما آنچه رواج شبه علم در ایران را از بسیاری کشورها متمایز می کند نقش فعال رسانه های رسمی و مقامهای عالی در آن است تا جایی که محموداحمدی نژاد، رئیس جمهور سابق از تولید انرژی هسته ای در زیر زمین خانه یک دختر نوجوان ایرانی گفته بود. نمونه دیگر شبه علم معرفی مستعان ۱۱۰ توسط سپاه پاسدارن
انقلاب اسلامی به عنوان دستگاهی که میتواند برای شناسایی لحظه ای ویروس کرونا از فاصله دور استفاده شود. این ادعا توسط انجمن فیزیک ایران در دسته ادعاهای شبه علم
دسته بندی شد.
تاریخچه شبه علم
تاریخچه شبه علم مطالعه بر روی تئوریهای شبه علمی در طول زمان است. شبه علم عقایدی است که خود را به جای علم معرفی میکنند در حالی که معیارهای کافی برای علم واقعی بودن را ندارند تشخیص دادن میان علم و شبه علم گاهی بسیار سخت می باشد. یک پیشنهاد برای تمایز بین این دو معیار جعلیاست که بیشتر به کارل پوپر فیلسوف مربوط می شود در تاریخچه علم و شبه علم ممکن است تمایز بین این دو بسیار دشوارباشد، زیرا بعضی از علوم مشتقی از شبه علم ها هستند.به عنوان مثالی برای این دگرگونی می توان به علم شیمی اشاره کرد که خاستگاه آن در مطالعات کیمیاگری شبه علم یا پیش علم ریشه دارد
نشانه های اصحاب شبه علم :
فرار به رسانه
توطئه اندیشی
تکیه بر همه به جای پیام
تکیه بر تک نگاری تجربه های شخصی
تکیه بر قدیمی و باستانی بودن ادعا
کار در انزواء
طرح کردن قوانین تازه برای طبیعت
ویژگی های شبه علم:
مسئولیت اثبات آن بر دوش دیگران است
تعصب تایید در آن به وفور وجود دارد
نظریه جایگزین ندارد
بر شواهد روایی بنا شده است
تعمیمی عجولانه از مطالعات موردی واحد است
کلیت علم را زیر سوال می برد
پاسخهای ساده برای موضوعات پیچیده ارائه می کند
به انتقاد واکنش های خصمانه دارد
پر از اصطلاحات مبهم علمی است
یک قرن هم بگذرد، پیشرفتی در آن حاصل نمی شود
از مثال های نقض برای تایید خودش استفاده می کند
تمیز علم و شبه علم
یکی از معیارهای تمیز علم از شبه علم ابطال پذیری است گزاره های شبه علمی معمولا
ابطال ناپذیر هستند در حالی که مدعاهای علمی ابطال پذیرند.
ریشه بسیاری از باورهای شبه علمی برقراری اشتباه ربطهای غیر منطقی است و همچنین تلاش برای صورت بندی یک رابطه علت و معلول دروغین؛ مثلا باور به ربط بین وقوع
زلزله و پروژه هارپ
راه دیگر تمیز علم از شبه علم وجود امکان راستی آزمایی آن است. به این معنا که یک
استدلال امکان بررسی نقادانه را داشته باشد. برای نمونه تاریخ راه دیگر بررسی علمی بودن یک پدیده امکان تکرار آن است. برای نمونه وقتی درباره مسئله ای ادعایی صورت می گیرد، صرف نظر از دقتی که برای رخ دادن آن صرف شده، باید بتوان مجددا به نتایج
نسبتا ثابتی رسید.
علم و شبه علم ۲ روی سکه هستند. بر خلاف علم واقعی که دنبال یافتن حقیقت است و هیچ تعصبی ندارد و اگر جایی مثال نقض پیدا کند می پذیرد که باید درصدد رفع آن برآید، شبه علم با تعصب فقط خودش را قبول دارد و حتی اگر علم واقعی با آن ناسازگار
باشد، علم واقعی را باطل می دانند
خصوصیات شبه علم:
در شبه علم ما روش علمی مشخصی رو نمی بینیم
شواهد تائید کننده کافی پیدا نمی کنیم
شبه علم اصلا تکرار شدنی نیست یعنی قابلیت تکرار پذیری نداره و نمی تونن دقیقا همون
کار قبلی رو تکرار کنند و به همون نتایج برسند.
شبه علم آزمون ناپذیر است که در واقع ویژگی اصلی و تفاوت اصلیش با علم همین
خاصیت است یعنی قابلیت تست کردن نداره و قابلیت ابطال پذیری نداره
بین ۶۳ تا ۷۶ درصد مردم آمریکا دست کم یک باور پارانورمال دارند که برخاسته از •
باور دینی آنها نیست و بین ۸۰ تا ۹۶ درصد مردم آمریکا باور پارانورمالی دارند که
برخاسته از باور دینی آن هاست و درصد افراد معتقد به طالع بینی و پیشگویی بیشتر از قرون وسطی است
تفاوت اصلی علم و شبه علم در اینست که شبه علم نمی تواند چگونگی یک پدیده رو •
مثل علم توضیح بدهد
یافته های حاصل از شبه علم یا مدعاهای : •
۱_ یا اصلا آزمون پذیر نیستند
2_ یا آزمون پذیرند و ولی همواره ابطال میشوند مخالف یافته های مسلم و پذیرفته شده طبیعی هستند
شبه علم نسبت به حقیقت ها بی تفاوت است•
شبه علم نسبت به تحقیق بی تفاوت است•
یعنی ما مراکز تحقیق رسمی نداریم که درباره یافته های شبه علم تحقیق کند •
• شبه علم پیش از آنکه از داده ها و مشاهدات شروع کند ، از فرضیه ای نا آزمودنی شروع می کند
• شبه علم از آزمودن نتایج خود گریزان است
• شبه علم هیچ گاه پیشرفت نمی کند اولین ویرایش یک کتاب شبه علمی آخرین
ویرایش آن هم هست
شبه علم از واژگانی ابداعی استفاده میکند که تعاریف عینی ندارد •
شبه علم ؛ علم را به حسادت و ناکاملی متهم می کند •
شبه علم از داده هایی استفاده میکند که یا ریشه در اسرار دارند و یا نا آزمودنی هستند•
• شبه علم بر همزمانی دو رویداد بیشتر از هزاران عامل دخیل دیگر اعتنا می کند
• شبه علم معمولا کسایی رو برای مخاطبشان پیدا میکند که اطلاع و آگاهی زیادی از علم و تفکر علمی ندارن مثلا در مورد سیاه چاله ها نظر نمیدهد ، چون اونجا مخاطبانشان آدم های خطرناک و دانشمند و عاقل و فهمیده ای هستند و ازشون استدلال و دلیل می خوان
• شبه علم بعد از مواجه علم با کمبود داده ای یا ناکارآمدی نظریه ها پدیدار می شود ، ولی پیش از آن همچین کاری نمی کنه مثلا ما یک گرفتاری در کیهان شناسی داریم که بخاطر ماده تاریک نمی دونیم ۹۵ درصد عالم کجا هستند و قبل از اینکه دانشمندان این رو عنوان کنند چیزی در این باره ها نمی گویند ولی به محض اینکه دانشمندان این نقص رو عنوان میکنند سر و کله اینها برای تبیین پدیده ها شروع میشه
• کسانی که تولید کننده باورهای شبه علمی هستند در زندگی روزمره خود از اون ها استفاده نمی کنند ، مثلا میتونند بجای اینکه با همسایشون تلفنی حرف بزنند خوب با تله پاتی حرف بزنند همین ادم وقتی رگ قلبش بگیره حتما میرن آنژیوگرافی می کنه و وقتی
پاش میشکنه حتما میره گچ می گیره
• علم برای هر چیزی جواب ندارد و اگر داشته باشد ممکن است نادرست هم از آب در بیاید ولی شبه علم برای هر چیز ناشناخته ای جواب و فرضیه ای دارد که همواره درست تلقی می شود.
خرافه
خرافات (جمع) واژه عربی خرافه به معنی اعتقاد غیر منطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی و به عبارت دیگر هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است. معمولاً خرافات ریشه در گرایشهای درونی یا باطنی در زندگی بشر داشته اند و به
مرور تبدیل به خرافه شده اند.
آنچه مورد اتفاق فیلسوفان است این است که هیچ تعریف مشخص و همه پسندی درباره ی خرافه وجود ندارد و تعریفی که از خرافه به معنای امر موهوم در ذهن مردم است بسیار
نا مشخص و گنگ به نظر می رسد.
بعضی از باورهای خرافی مخصوص یک فرهنگ خاص اند. مثلاً بعضی از مردم سواحل
جنوبی ایران معتقدند که موجودی به نام ام الصبیان به سراغ بچه ها می رود و آنها را آزار
می دهد. این مردم برای دور کردن ام الصبیان چوب عود را به شکل + در می آورند و به
گردن بچه ها می اندازند.
بعضی از باورهای خرافی شخصی و مخصوص یک فرد خاص اند، مثلاً کسی که همیشه در امتحانهایش از یک خودکار خاص استفاده میکند و معتقد است که آن خودکار برایش شانس می آورد.
• خرافات یعنی گفتگوهایی که مربوط به جهان طبیعت است ولی غلط چون غیر علمی
است ، یعنی مربوط به جهان طبیعت است و مربوط به خدا و جهان آخرت نیست
• خرافات معانی متفاوتی دارد :
ضدیت یا نفی علم 1
جانشین کردن یک علم دیگه که علم نیست2
استفاده از یک مقدار از تجربیات یا داده ها برای یک تجزیه تحلیل هایی است 3
• دنیای امروز بیشتر گرفتار خرافات یا شبه علم است یعنی میزان کتاب های شبه علم و ضد علم و حقه بازی و فریب و دروغ ۱۲ تا ۱۵ برابر کتاب های اصیل علمی است
در هر جامعه ای گرایش توده مردم نگاه علمی نیست•
برخی خرافات معمول
زنبور: اگر زنبور در خانه ای وارد شد به این معنی است که به زودی مهمان برای آن خانه
می آید
پرنده : وارد شدن پرنده در خانه ای نشانه ی مرگ است.
سیزده : در بیشتر هتل ها اتاقی به شماره ۱۳ وجود ندارد یا در آسمان خراشها آسانسور از
طبقه دوازده به چهارده می رود.
شکستن آینه : بنا بر برخی باورهای سنتی اگر کسی شیئی را که تصویرش در آن است
مخدوش کند هفت سال بدبیاری می آورد.
بعضی از دریانوردان اعتقاد دارند که خال کوبی کردن بدن آن ها را در برابر خطرهای
دریا حفظ می کند.
در گذشته دزدهای انگلیس گمان میکردند که اگر هنگام دزدی قلب وزغ را در جیب
خود بگذارند هیچ گاه دستگیر نمی شوند.
روس ها معتقدند که اگر کسی در یک محیط سر بسته سوت بزند، همه پولش را از دست
می دهد؛ بنابراین شما در روسیه هرگز کسی را نمی بینید که در فضای سر بسته سوت بزند!
در برخی از کشورهای غربی اگر به شماره ردیف صندلیهای هواپیما نگاه کنید ردیف13
را نمی بینید.
تفاوت علم و فلسفه
• تفاوت دنیای علم و فلسفه در این است که دنیای علم آجر را روی آجر می گذارد و بالا
می رود ولی جهان فلسفه قدم میزند. به همین دلیل مطلبی که سقراط می گوید: بیش از همه به این جمله اشاره میکند که من میدانم که چرا مردم من را فیلسوف می دانند. برای اینکه بیش از همه میدانم که چقدر نمیدانم یا بیش از همه پرسشی دارم که هیچ کس برای آن پاسخی ندارد.
در مفهوم عام علم به هر دانسته ای میگویند که در مقابل هر ندانسته یا جهل قرار
می گیر از علم سه شناخت بدست می آید:
۱ - شناخت مذهبی
۲ - شناخت فلسفی
۳- شناخت علمی
با توضیح اینکه عرفان همون شناخت مذهبی است که بار فلسفی دارد.
در تعریف دقیق فلسفه همون متافیزیک یعنی ماورای طبیعت است.
است اولا علم مرتبط هست به جهان Science علم در مفهوم خاص ترجمه ساینس
مادی و فیزیکی دوم اینکه مرتبط بر تجربه و آزمایش و مشاهده است. محسوس و ملموس
است حتی بوسیله دستگاه یا حواس انسان علم به درک واقعیات اشیا، یعنی خواص درونی
آنها و صفات اونها و رابطه اونها با بقیه پدیده ها می پردازد. عالم هیچ موضوعی رو بدون سند و دلیل و مدرک قبول نمی کند و آماده است آنچه را به عنوان علم می رد کند، لذا در تز دکتری کوشش در جهت رد هست این مفهوم با اندازه و درصد کار داره و اساس تفکر علمی بر اساس تئوری احتمالات است. علم چیزی جز تئوری احتمالات نیست. این مفهوم علم علاوه بر اینکه جنبه کمی دارد و مبتنی بر مشاهده و آزمایش و تجربه هست ویژگی اش خاصیت ابطال پذیری است. لذا هر جمله ای که قابلیت رد پذیری ندارد علمی نیست مثلا اگه گفته بشه انسان وقتی می میرد که خدا بخواهد علمی نیست خاصیت دیگر علم قابلیت پیش بینی کننده آن است.
• علومی انسانی هم دقیقا به مانند علوم تجربی علم هستند چون از راه و روش علمی
استفاده می کنند فقط در چند نکته تفاوت دارند :
۱- شما در بیش از ۹۰ درصد موارد در علوم تجربی با ۵ فاکتور توانایی تبیین و پیش بینی پدیده ها رو دارید در حالیکه در علوم اجتماعی و انسانی تعداد این علل و عوامل به صدها
مورد هم می تواند برسد.
۲- وزن و بار علل و عوامل در علوم انسانی در شرایط مختلف دگرگون میشه.
۳- در علوم تجربی همیشه علت اول میاید و بعد معلول ، ولی در علوم اجتماعی و انسانی
برخی اوقات معلول قبل از علت رخ می دهد..
۴- علوم اجتماعی و انسانی خاصیت خود تباهی دارند ، مثلا شما می گویید وضعیت اقتصادی ایران در چند ماه آینده فرو میریزد خوب چون علل و عواملی میاید سیستم رو
عوض می کند و ضریب آزادی همه چیز را دگرگون می کنند
۵- البته اگر همون سوالهای سختی که توی مباحث علوم انسانی هست را از علوم تجربی بپرسیم اونها هم نمی تونند جواب بدن چون همه اطلاعات رو نداریم، مثلا بگویید اولین قطره باران در شهر تهران در چه ساعتی و در کدوم نقطه فرود میاد؟ یا کدوم نقطه از
لاستیک اتوموبیل برای اولین بار پاره میشه؟
در بحث علم به معنی عام مساله درست و غلط مطرح است یعنی موضوع درست و
نادرست از موضوع علمی ساینس متفاوت است یعنی اینکه هر چه درست است علمی است حتما حرف غلطیه چون خیلی چیزها درست هستند ولی علمی نیستند اینکه بگوییم هر چه غیر علمی است غلط است این هم اشتباه است مثلا گفتگو درباره اصول اخلاقی یا خدا یا ریاضیات ... ( البته ریاضیات به یک اعتبار علم نیست و در حقیقت یک نوع ابزار تفکر و اندیشه انسانی است که کاربرد اون پایه و اساس همه علوم بوده و می دونید شما عدد ۵ در دنیا ندارید مثلا حیوانات تا عدد ۳ رو بیشتر نمی فهمند. مثلا اگر یک مرغی ۱۵ تا جوجه داشته باشه و شما ۱۲ تاشون رو بردارید او متوجه نمیشه ولی به محض اینکه ۱۳ امی روبردارید او سردرگم میشه و دنبال جوجه اش می گرده
• شما میتوانید در چارچوب بحث مذهبی یا فلسفی حرف درست یا غلط بزنید که غیر علمی باشد. اشکال بسیاری از ما اینست که موضوع درست و غلط رو با موضوع علمی و غیر علمی مخلوط میکنیم اما بسیار مهم است که بدانیم بر اساس تعریف علم به معنی ساینس، یعنی علمی که در جهان فیزیکی و مادی عمل میکند هر چیزی که غیر علمی است غلطه و هر چیزی که علمی است فعلا درسته یعنی در جهان طبیعت اگر ما حرف غیر
علمی می زنیم غلطه و اگر حرف علمی می زنیم درسته.
بنیامین راش کسی بود که حجامت را برای درمان بیماران مبتلا به تب زرد توصیه می کرد. منتقدان روش درمان او را مرگبار تر از خود بیماری تب زرد میدانستند. راش هر بیماری که بهبود پیدا می کرد را نتیجه درمان خودش می دانست و هر بیماری که علی رغم روش درمانی او فوت میکرد را ناشی از شدت بیماری تلقی میکرد و در واقع راش راه رابرای ابطال نظریه اش بسته بود........
بعدها متوجه شدیم که راش در اشتباه بود و اشتباه او نشان از اهمیت یکی از بنیادی ترین
اصول تفکر علمی دارد و آن هم اینست که دانشمندان به مسئله های قابل حل یا نظریه های قابل آزمون می پردازند یعنی نظریه ای که قابلیت ابطال پذیری دارد.
• مساله فوق دقیقا در ارتباط با همین قانون مسخره و ضد علمی راز داره چون قانون راز نظریه ای رو عنوان میکنه که قابلیت ابطال پذیری نداره الف ( فرض کنید من خودم یک قانون کشف کردم ... اسم قانونم هست قانون غورباقه : شما دو تا غورباقه و دو تا پر مگس رو توی آب بجوشونید بعد کمی اسپند بهش اضافه کنید ... و بزارید روی یخچالتون بمونه
حالا شما به هر چی تو زندگیت بخوای میرسی ولی سه تا شرط داره :
1- مثبت باشی و بسیار بسیار تلاش کنی و امید تو از دست ندی
۲- خواستت معقولانه و منطقی باشه
برای هدفت برنامه و زمان مشخصی بزاری و هدفت ممکن و دست یافتنی باشه و هدفت
مطابق با امکانات و زمان دسترسی بهش باشه
خوب اگه شما به خواستتون نرسید بخاطر اینه که شرطها رو رعایت نکردین میبنید که قانون غورباقه چقدر شبیه قانون راز هست ولی هر دوی این قانونها ضد علمی و مزخرف
هستند.
ب) مثلا قانون مسخره جذب میگه شما اگر بخوای میتونی آب رو جوش بیاری.. شما فقط
کافیه اراده کنی و بخواهی تا آب جوش بیاد. ولی سه تا شرط داره:
۱ آب رو توی کتری بریزی
۲- آب رو آتیش بزاری
۳-چند دقیقه واییسی تا آب جوش بیاد
حالا کسی که طرفدار این قانون مسخره است میگه : من امتحان کردم و جواب گرفتم ..... خوب یکی نیست بگه عزیزم تو جواب گرفتی و آب هم جوش اومد ؛ ولی چه ارتباطی
به قانون جذب داره.
روش بررسی
روش تحلیل داده ها از نوع کیفی فراترکیبی است. در این روش از پنج گروه منابع مربوط به دولت پژوهی در ایران فقط کتابهای نوشته شده در ایران که تا حدی شناخته شده تر هستند انتخاب و با روش مذکور تجزیه و تحلیل شدند. در این روش تلاش بر آن بود که ویژگی های اساسی این کتابها در مورد دولت شناسایی و آن ها را در دو قاب علم یا شبه علم همراه با ارائه تفسیر جدیدی از موضوع قالب بندی کنیم. به ساده ترین زبان روش فراترکیب از خلال مرور سیستماتیک منابع طی چند گام می گذرد: بعد از طرح سؤال اصلی یا مجموعه ای از سؤالات گردآوری اطلاعات و داده های موجود درباره سؤالات انجام شد در گام دوم به فیلتر کردن منابع اقدام شد و طی آن داده هایی که کمکی به سؤال ما نمی کردند کنار گذارده شدند در گام سوم داده های مرتبط و معتبر ترکیب شده و در قالب گزارشی درباره شواهد و شکافهای موجود در پژوهش ارائه به بیانی عینی تر
( Gough 21-14:2017,Oliver, & Thomas) شدند
فراترکیب به سان پازلی است که قطعات مطالعه ما باید بتواند خلاهای آن را پر کند و در نهایت تصویر مطلوبی از پاسخ ما به پرسش تحقیق ارائه دهد. بنابراین ما ابتدا سؤال خود
درباره علم شبه علم را طرح کردیم آنگاه داده های مربوط به دولت را گرد آوردیم سپس آن ها را فیلتر و موارد نامرتبط را کنار نهادیم با ترکیب داده های معتبر آنها را در دو سر طیف علم / شبه علم قرار دادیم قطعات پازل را در جای خود قرار دادیم در نهایت تصویری طیفی از وضعیت مطالعات دولت پژوهی در آثار مربوطه را ترسیم کردیم.
نتیجه گیری :
این مقاله برای ارائه پاسخی معتبر به این پرسش ارائه شد که چگونه در برخی آثار منتشر شده درباره دولت در ایران شبه علم به جای علم نشسته است؟ با آگاهی از وجود عوامل متعدد در چنین مسئله ای ما پاسخ خود را بر این فرضیه استوار کردیم که حداقل چهار معیار برای تفکیک علم از شبه علم وجود دارد وارسی ، علمی قابلیت آزمایش، تکیه بر شواهد، نقد و اصلاح پذیری که در بسیاری از آثار مورد بررسی، سمت و سوی بحث ها در دو سر طیف علم / شبه علم به سمت شبه علم تمایل دارد برای آزمون این فرضیه، بعد از مقدمات مقاله را به دو قسمت اصلی تقسیم کردیم در قسمت نخست با بررسی منابع موجود و تمرکز بر دوگانه علم شبه علم کارل پوپر معیارهایی را به لحاظ نظری برای این دوگانه سازی استخراج کردیم و ویژگیها و شاخصهای هر کدام را شرح دادیم. در قسمت دوم سعی کردیم به لحاظ عملی وضعیت این چهار معیار را در آثار مذکور بررسی کنیم در مورد شاخص وارسی علمی گفتیم که اگر به شکل طیفی نگاه کنیم آثاری که وجه غالب شان شبه علمی است نه تنها مرور ادبیات در موضوع مربوطه نداشته اند و لذا
ارجاعی به منابع معتبر ندارند بلکه به وارسی علمی و تعیین نسبت با دانش موجود اهتمام نکرده اند بنابراین بر خلاف نظریه های معتبر علمی اساساً نسبتی با دانش موجود و مرزهای دانش ندارند در مورد شاخص قابلیت آزمایش گفتیم که یک اثر زمانی علمی محسوب می شود که دانشمندان بتوانند با رویکرد فراغت از ارزش آن را مورد آزمون قرار دهند.
بر خلاف شبه علم که عمدتاً ارزشی و غرض مند است و لذا آزمون پذیر نیست، و حمایت از پیش فرض ها و پیش پنداشتها برایش اولویت دارد علم خود را در موقعیت های متفاوت در معرض آزمونهای جدید قرار میدهد تا از طریق مقاومت در برابر ابطال بر اعتبار خود بیفزاید. در مورد شاخص تکیه بر شواهد گفتیم که شواهد از چند جهت برای علم اهمیت دارند از سوئی شواهد تجربی میتوانند باور به علمیت را تقویت کنند یعنی دانشی که ابطال پذیر بود ولی با شواهد فراوان در برابر ابطال مقاومت کرد دانشی معتبر است. از سوی دیگر شواهد جدید ابزار مهمی هستند که میتوانند تجارب قبلی را متحول دانشمند را به نقد کنار نهادن و اصلاح نظریه موجود یاری رساند در مورد شاخص نقد و اصلاح پذیری گفتیم که علم زمانی علم است که بتوان آن را ابطال کرد، تلاش برای ابطال بخشی از پروژه علم است بر خلاف شبه علم که نقد را اهانت تلقی می کند و منتقد را اگر نادان مرتجع و ضد ارزش نداند حداقل او را بدفهم و کج اندیش محسوب می کند. چنین نگاهی به علم طبعاً نقصی در خود نمی بیند تا در صدد اصلاح برآید.
منابع فارسی
برت، ادوین آرثر (۱۳۷۸) مبادی ما بعد الطبیعی علوم نوین ترجمه عبدالکریم سروش چاپ سوم تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
طباطبائی فر سید محسن (۱۳۹۳) وجوه فقهی نقش مردم در حکومت تهران: نشر نی فیرحی، داود(۱۳۸۶). تاریخ تحول دولت در اسلام چاپ دوم تهران: انتشارات دانشگاه مفید.
قریب، حسین (۱۳۹۲) دولت عقلانی تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
گودلیه، موریس (۱۳۵۸) شیوه تولید آسیایی ترجمه امیر اختیار تهران نشر بنیاد دایره المعارف اسلامی
محمدی، منوچهر (۱۳۹۹) ایران ابر قدرت منحصر به فرد. قم مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
نعمانی، فرهاد (۱۳۵۸) تکامل فئودالیسم در ایران تهران: انتشارات خوارزمی
ویتفوگل کارل آ. (۱۴۰۰ ) استبداد شرقی، ترجمه محسن ثلاثی چاپ ششم. تهران: نشرثالث.
یاور، مجتبی (۱۳۹۵) تبارشناسی حکمرانی و تغییر در ایران سده نوزدهم. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی
منابع انگلیسی
Qhaemi, S. Nassir, (2003). The Concept of psychiatry: a pluralistic approach to the mind and mental illness. The Johns Hopkins University Press.
Krahg, Helge, "Karl Popper and modern Cosmology: His thoughts and their Impact" in Zuzana Parusniková, David Merritt (2021). Karl Popper's Science and Philosophy, Switzerland, Springer.
Dewitt, Richard (2011). Worldviews: An Introduction to the History and Philosophy of Science, 2nd edition, Blackwell Publishing.
Keeley, Brian L., "Is a belief in providence the same as a belief in conspiracy?", in Asbjørn Dyrendal, David G. Robertson, Egil Asprem, ed. (2018).
Handbook of Conspiracy and Contemporary Religion. Leiden & Boston, Brill. Collins, Harry (1992). Changing Order: Replication and Induction in Scientific Practice. The University of Chicago Press.
Gal-Or, Benjamin (1987). Cosmology, Physics, and Philosophy: Including a New Theory of Aesthetics. 2nd edition. Springer-Verlag New York Inc.
Giannelli, Paul C., Imwinkelried, Edward J. & Peterson, Joseph L. (2011). "Reference Guide on forensic Identification Expertise", in Reference Manual on Scientific Evidence. 3rd edition. Washington D. C., the National Academies Press.
Gough, David, Oliver, Sandy & Thomas, James (2017). An Introduction to Systematic Reviews. 2nd edition. Sage Publication.
Skelton, Randall R. (2011). A Survey of the Forensic Sciences. Printed in the USA, Copyright by Randall R. Skelton.
Pigliucci, Massimo & Boudry, Maarten, ed. (2013). Philosophy of Pseudoscience:
Reconsidering the Demarcation Problem. University of Chicago Press