شب پنجم محرم: آداب معاشرت در سیره حسینی علیه السلام
.
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی - تفسیر آیه 199 سوره اعراف
حسن معاشرت
امام حسین علیه السلام: جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به من فرمود: «به واجبات خدا عمل کن، پرهیزگارترین مردم مى شوى. به قسمت خدا راضى باش، توانگرترین مردم مى شوى. در برابر حرام هاى الهى خویشتندارى کن، پارساترین مردم مى شوى. با همسایه ات، خوب همسایه دارى کن، مؤمن خواهى بود. با همراهانت (یاران و دوستانت) نیکو رفتار کن، مسلمان خواهى بود».
دوستى با مردم
امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اساس عقل، پس از ایمان به خداى عز و جل، دوستى با مردم است».[1]
امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «نزدیک (خویشاوند)، آن است که دوستى، نزدیکش کرده باشد، هر چند نسبش دور باشد؛ و دور (غیر خویشاوند)، آن است که دوستى دورش کرده باشد، هر چند نسبش نزدیک باشد. هیچ چیز از دست به بدن، نزدیک تر نیست؛ ولى دست چون عفونت کند، قطعش مى کنند و چون قطعش کردند، بر جاى آن، داغ مى نهند».
امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «سرلوحه خرد، بعد از ایمان به خدا، دوستى با مردم است».
پیوند با مردم
امام حسین علیه السلام: پیوند، نعمت است.
امام حسین علیه السلام: پیوند، رحمت است.
امام حسین علیه السلام: کسى توانایى بیشترین پیوند را دارد که بتواند با کسى که با او قطع رابطه نموده، بپیوندد.[2]
امام حسین علیه السلام، در سخنرانى اش: برترین مردم، کسى است که با آن دیگرى که از او گسسته، بپیوندد. ریشه ها در رستنگاه خود هستند و شاخه ها بالا مى روند. پس هر کس امروز خیرى به برادرش برساند، فردا که بر او در آید، آن را مى یابد و هر کس از احسان به برادرش، [خشنودى] خداى تبارک و تعالى را بخواهد، هنگام نیازش برایش جبران مى کند و بیشتر از آنچه داده است، بلاى دنیا را از او مى گرداند و هر کس غم مؤمنى را بزداید، خداوند، غم هاى دنیا و آخرتش را از او مى زداید و هر کس نیکى کند، خدا به او نیکى مى کند؛ و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.[3]
معیارهای دوست و همنشین خوب
امام حسین علیه السلام فرمود: «برادران، چهار دسته اند: برادرى براى تو و خودش، برادرى براى تو، برادرى علیه تو، و برادرى نه براى تو و نه براى خودش».
معناى این سخن را از ایشان پرسیدند. فرمود: «برادرى که براى تو و براى خود است، همان برادرى است که خواهان دوام برادرى است و با آن، نابودى برادرى را نمى جوید. این، براى تو و خویش است؛ چون اگر این برادرى کامل شود، زندگى هر دو، آسوده خواهد بود و اگر از میان برود [و یا سست گردد]، خوشى هر دو از میان مى رود.
برادرى که براى توست، همان برادرى است که خویشتن را از بند طمع، رهانده و به رغبت گراییده و چون در برادرى رغبت ورزد، به دنیا طمع نکند و این، به تمام و کمال، براى توست.
برادرى که علیه توست، همان برادرى است که پیشامدهاى روزگار را بر تو انتظار مى کشد و [کینه هاى] درون را مى پوشاند و میان مردم بر تو دروغ مى بندد و به دیده حسد به سیماى تو مى نگرد، و بر اوست لعنت خداى یکتا.
برادرى که نه براى توست و نه براى خود، کسى است که خدا از حماقت، آکنده اش کرده و او را از خود، دور کرده است. پس او را مى بینى که خود را بر تو ترجیح مى دهد و از سر بخل و آز، آنچه را تو دارى، مى طلبد».[4]
امام حسین علیه السلام: هر کس دوستت دارد، تو را [از کار زشت] باز مى دارد و هر کس دشمنت دارد، تو را [به آن] بر مى انگیزد.
حسین علیه السلام مى فرمود: «یاورى، دوستى راستین است».[5]
امام حسین علیه السلام: از عوامل مقبوليّت [در بین مردم]، نشستن با خردمندان است.
امام حسین علیه السلام: همنشینى با فاسقان، تردید برانگیز است.
امام حسین علیه السلام: همنشینى با افراد پست، شرارت [آفرین] است.
امام حسین علیه السلام: [پدرم] على بن ابى طالب علیه السلام شنید که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به ابو امامه باهلى مى فرماید: «با قدرى و مرجئى و خارجى، همنشین مشو که آنان، دین را همانند ظرف وارونه، و همانند یهود و نصارا، افراط و غلوْ مى کنند. هر امّتى، مجوسى دارد و مجوس این امّت، قدريّه هستند. به تشییع جنازه آنان نروید که آنان به میمون و خوک، مسخ مى شوند. اگر وعده پروردگارم نبود که در امّتم فرو کشیدن زمین نیست، بى گمان، در همین زندگى دنیا، به زمین فرو مى رفتند.[6]
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی - ثواب دیدار برادر دینی
دیدار برادران
امام حسین علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام برایم نقل کرد که خداوند عز و جل، فرشته اى را بر زمین فرود آورد. آن فرشته رفت تا به خانه مردى رسید که کسى بر درگاه آن ایستاده بود و اجازه ورود مى خواست. فرشته به او گفت: با صاحب این خانه، چه کار دارى؟
مرد گفت: برادر مسلمان من است که براى خدا به دیدارش آمده ام.
فرشته گفت: تو را به خدا، جز براى این نیامده اى؟!
گفت: جز براى این نیامده ام.
گفت: من، فرستاده خدا به سوى تو هستم. خدا به تو سلام مى رساند و مى فرماید: «بهشت، برایت واجب شد».
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خداوند متعال مى فرماید:" وقتى مسلمانى به دیدار مسلمانى مى رود، فقط او را دیدار نمى کند؛ بلکه مرا دیدار مى کند و پاداشش نزد من، بهشت است"».[7]
پرهیز از آنچه موجب عذرخواهى مى شود
امام حسین علیه السلام: از آنچه موجب عذرخواهى مى شود، بپرهیز که مؤمن، نه بد مى کند و نه عذر مى خواهد و منافق، هر روز بد مى کند و عذر مى آورد.
پذیرش عذر
امام حسین علیه السلام: اگر مردى در این گوش راستم دشنامم دهد و در گوش دیگرم از من عذر بخواهد، از او مى پذیرم؛ زیرا امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام برایم گفت که شنیده است جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «به حوض [کوثر] درنمى آید آن که عذر را نپذیرد؛ عذرآورنده، محق باشد یا مقصّر».[8]
حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد - عفو و گذشت از دشمن
شریکان هدیه
امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اگر براى کسى که با عدّه اى نشسته بود، هدیه اى آوردند، همنشینانش در آن هدیه، شریک اویند[9].[10]
آداب تسلیت و تهنیت
فاطمه دختر امام حسین، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، چون تسلیت مى گفت، مى فرمود: «خداوند، پاداشتان دهد و رحمتتان کند!» و چون تهنیت مى گفت، مى فرمود: «خداوند، برایتان مبارک گرداند و مبارکتان باد!».[11]
ادب پاسخ دادن به دعوت
حسین بن على علیه السلام دید مردى به غذا دعوت شد، امّا به دعوت کننده خود گفت: مرا عفو کن.
امام حسین علیه السلام فرمود: «برخیز، که هیچ عذرى براى نپذیرفتن دعوت، روا نیست. اگر روزه نیستى، بخور و اگر روزه دارى، [با دعایت،] برکت ده».[12]
ادب روبه رو شدن با دانا و کم خرد
امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «دو چیز، نادر است: سخن حکیمانه از کم خرد، پس آن را بپذیرید؛ و سخن سفیهانه از فرزانه، پس آن را بپوشانید، که هیچ بردبارى بى لغزش و هیچ دانایى بدون تجربه (خطا) نیست».
حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد - همسایه داری
ادب معاشرت با فرمان روایان
امام حسین علیه السلام: دارویى را براى فرمان روا توصیف مکن که اگر به او سود رساند، تو را نمى ستاید و اگر به او زیان رساند، تو را متّهم مى دارد.[13]
ادب درخواست
مردى نزد امام حسین علیه السلام آمد و درخواستى کرد. امام علیه السلام فرمود: «درخواست، جز در سه حالت، شایسته نیست: بدهى سنگین، فقرى که انسان را به خاک سیاه بنشاند، و تاوان فراوان».[14]
ادب برآوردن حاجت مؤمن
مردى انصارى نزد امام حسین علیه السلام آمد و خواست تا حاجت خود را مطرح کند. امام علیه السلام فرمود: «اى برادر انصارى! آبروى خود را از خوارى درخواست کردن، نگاه دار و حاجتت را در برگه اى بنویس که من، در این باره کارى مى کنم که اگر خدا بخواهد، شادمانت کند».
آن مرد نوشت: «اى ابا عبد اللّه! فلان کس، پانصد دینار از من بستانکار است و به من فشار مى آورد. پس با او گفتگو کن که تا زمان توانایى ام بر پرداخت، به من مهلت دهد».
چون امام حسین علیه السلام، برگه را خواند، وارد خانه اش شد و کیسه اى حاوى هزار دینار آورد و به او فرمود: «با پانصد دینارش، بدهى خود را بپرداز و از پانصد دینار دیگر، در رویارویى با روزگار، کمک بگیر. حاجتت را جز نزد یکى از این سه نفر مبر: دیندار، جوان مرد، و خانواده دار (با اصل و نسب)؛ زیرا دیندار، دینش را پاس مى دارد [و به تو کمک مى کند]؛ جوان مرد از جوان مردى خویش، خجالت مى کشد؛ و خانواده دار، مى داند که تو آبروى خود را در پاى حاجتت ریخته اى. پس او آبرویت را نگه مى دارد و تو را حاجتْ ناروا باز نمى گرداند».[15]
ادب نیکوکارى
امام حسین علیه السلام: کار نیکى را که زود نکرده اید، به شمار نیاورید و با برآوردن حاجت ها، ستایش [دیگران] را به دست آورید و با امروز و فردا کردن، نکوهش را براى خود به ارمغان میاورید. هر گاه کسى به کسى نیکى کرد و او دید که نمى تواند از عهده شکرش به در آید، خدا براى او جبران مى کند که او عطایش بیشتر و پاداشش بزرگ تر است.
امام حسین، از امام على علیهما السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به پایان رساندن و کامل کردن نیکى، از آغاز کردنش برتر است.
تحف العقول: مردى نزد امام حسین علیه السلام بود و گفت: نیکى چون در حقّ غیر اهلش باشد، تباه مى شود.
امام حسین علیه السلام فرمود: «این گونه نیست؛ بلکه کار نیک، مانند بارش باران است که [فایده اش] به نیکوکار و بدکار مى رسد».[16]
المناقب والمثالب خوارزمی: امام حسین علیه السلام: زیباترین نیکى، آن است که به سپاس گزار برسد و تباه ترین نیکى، آن است که به ناسپاس برسد.
توضیح
از حدیث تحف العقول بر مى آید که بدکارى و گنهکارى (فجور) فرد مسلمان، نباید مانع از نیکوکارى و احسان دیگر مسلمانان به او شود که چه بسا نیکى به او، موجب توبه او شود؛ ولى حدیث المناقب و المثالب خوارزمى، ناظر به این است که شخص ناسپاس، چون قدرْ ناشناس است، موجب تباهى نیکى و احسان مى شود. پس نیکى کردن به وى حاصلى ندارد. به سخن دیگر، فرق است میان نیکى کردن به فاجر (که مرتکب کار ناشایست مى شود) و نیکى کردن به ناسپاس (که قدر احسان را نمى داند و ناسپاسى مى نماید).[17]
سلام کردن و آداب آن
امام حسین علیه السلام: سلام، هفتاد ثواب دارد که شصت و نه ثواب آن، از آن آغاز کننده و یکى براى پاسخ دهنده است.
سلام کردن قبل از سخن گفتن
مردى در آغاز سخن، به امام حسین علیه السلام گفت: چگونه اى خدا، آسایشت بخشد؟
امام علیه السلام به او فرمود: «سلام، قبل از کلام است خدا، آسایشت بخشد!».
سپس فرمود: «به کسى اجازه [ى سخن گفتن] ندهید تا آن که سلام دهد».[18]
سلام کردن بر گناهکار
امام حسین علیه السلام: ابن کوّا، از امام على علیه السلام سؤال کرد:
اى امیر مؤمنان! آیا بر گناهکاران این امّت، سلام بدهیم؟
پاسخ داد: «آیا خداى عز و جل او را اهل توحید بشمارد و ما او را شایسته سلام ندانیم؟!».[19]
سلام رساندن
امام صادق علیه السلام: [پدرم] باقر علیه السلام فرمود: «جدّم حسین بن على علیه السلام مرا در دامنش نشانْد و به من فرمود: "پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، به تو سلام مى رساند"».
بخل در سلام کردن
امام حسین علیه السلام: بخیل، کسى است که در سلام کردن، بخل ورزد.[20]
حجت الاسلام والمسلمین علوی تهرانی - سلام کردن به امام حسین علیه السلام
مرثیه
سلام می کنم از دور بر تو و حرمت
سلام من به بلندای بیرق و علمت
سروده اند فراوان برای تو اما
هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت
اگر که سر به هوا هستم و پریشانم
زمین زدم دل خود را به احترام غمت
گدایی در این خانه سربلندم کرد
مرا جدا نکن از خیمه های محترمت
چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟
که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت
«زمان مرگ به راهت دخیل می بندم»
بیا که سر بگذارم به محضر قدمت[21]
حاج محمود کریمی - نوحه (السلام علی عبدلله ابن الحسن)
پی نوشت ها:
[1] دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج 14، ص 205.
[2] همان، ص 207.
[3] همان، ص 707 - 209.
[4] همان، ص 211.
[5] همان، ص 213.
[6] همان، 215 - 217.
[7] همان، ص 213 - 215.
[8] همان، ص 219.
[9] ظاهرا این، حکمى اخلاقى و در باره هدیه هاى خوراکى و قابل تقسیم است.
[10] دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج 14، ص 219 -221.
[11] همان، ص 227.
[12] همان، ص 227 - 229.
[13] همان، ص 229.
[14] همان، ص 231.
[15] همان ص 231 - 233.
[16] همان، ص 233.
[17] همان، ص 235.
[18] همان، ص 241.
[19] همان، ص 241 - 243.